۱۸ تیر ۱۳۹۸

حیات در فضا- قسمت اول

نظریه یوفو[1]س
Unidentified Flying Object


در سال ۱۹۵۲ نیروی هوایی آمریکا، برای اولین بار اصطلاح اشیاء پرنده ناشناس را اختراع و مصطلح نمود. از آن زمان تا کنون گزارشات زیادی از چندین کشور جهان و از افراد مختلف اعم از اشخاص عادی تا افراد تحصیل کرده و حتی پرسنل ارتش و نیروی هوایی آمریکا ارائه شده است. س
 سال گذشته میلادی، وزارت دفاع انگلستان اسناد فوق سری یوفو را با عنوان «پرونده‌های ایکس دولت بریتانیا» منتشر کرد. گفته می شود از ۱۸ پرونده فقط ۱۵ سند انتشار یافته و ۳ عدد 
باقی مانده همچنان به عنوان فوق سری سَر به مهر مانده است. س

بنابر گزارشات منابع ذی ربط، تنها در سال ۲۰۱۷ میلادی وزارت دفاع آمریکا مبلغ بیست میلیون دلار خرج تحقیق در باره «یوفو»ها یا «اشیا ناشناس پرنده» کرده‌ است.س
به گزارش این منابع، یک «برنامه سری» در پنتاگون گزارش‌های مربوط به مشاهدات یوفو ها را بررسی می‌کند. یکی از معتبر ترین این گزارشات مربوط است به اظهارات یک خلبان ارتش آمریکا . این گزارش از این جهت بیش از گزارشات دیگر قابل اعتنا می باشد که راوی آن نه یک فرد عادی بلکه شخصی است که در امر پرواز و قوانین ایرودینامیک و دیگر قوانین فیزیکی دارای بالاترین تخصص می باشد. این گزارش مبنی بر مشاهده اشیا پرنده‌ای است که «قوانین فیزیک را نقض کرده‌اند.»س
گفته می شود در ویدوئویی که از این پرونده در وب‌ سایت نیویورک ‌تایمز منتشر شده، تصویر آنچه مشاهده شده است را در قالب یک شئی مدور در آسمان نشان می‌دهد. طبق همین گزارش این ویدئو از کابین یک جت جنگنده اف-۱۸ نیروی دریایی فیلمبرداری شده است.  صدایی در پس زمینه این ویدئو می‌گوید: «به این نگاه کن! می‌چرخد!».س

گزارشاتی از این دست در پرونده های سری ارتش آمریکا نیز موجود است که تاکنون برخی از آنها از حالت سری درآمده و در فضای مجازی انتشار یافته اند. س
گذشته از آن، پدیده های اسرار آمیزی چون مثلث برمودا در اقیانوس اطلس، منطقه مثلث اژدها در اقیانوس آرام و وجود ساختمانها و مجسمه های اسرارآمیز در محیطی که وجود آنها غیر ممکن می نماید همه یوفولوژیست‌ ها را بر آن داشته که وجود موجودات هوشمند فضایی را امری نه تنها محتمل بلکه حتمی بدانند. در این ارتباط و برای اثبات این عقیده، کتابهای بیشماری به زبانهای مختلف انتشار یافته اند که برخی از آنها حتی شواهد و مدارکی دال بر وجود موجودات هوشمند سیارات دیگر ارائه داده اند.س
یکی از این محققین که در این راستا دارای تالیفات زیادی است، اریک فون دنیکن است که حتی تمدن کنونی نوع انسان را نیز از منشا موجودات فضایی می داند.س
نظریه هاوکینگ
استفن هاوکینگ[2] یک فیزیکدان، کیهان‌شناس و نویسندهٔ انگلیسی بود که برای مدتی نیز مدیرت تحقیقات مرکز کیهان‌شناسی نظری دانشگاه کمبریج را بر عهده داشت. س
هاوکینگ عضو جامعهٔ سلطنتی هنر و عضو ثابت جامعهٔ اسقفان دانشمند بود. وی در سال ۲۰۰۹ مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا را دریافت داشت.س
هاوکینگ وجود خدا، جهانی دیگر و رستاخیز و به تبع آن هرآنچه در این مقوله جای گیرد را از اساس رد می کرد و معتقد بود که علم به نقطه ای رسیده است که بتواند همه چیز را در باره ایجاد هستی تشریح کند!س
در بررسی زندگی استفن هاوکینگ می توان ردپای عدم اعتقاد به وجود خدا را در بیماری علاج ناپذیر «لو گهریگ» که بدان مبتلا بود و باعث عدم تحرک او شده بود مشاهده نمود . شاید همین امر مانند یک دومینوی فعال ، بر اعتقاد او مبنی بر عدم وجود موجودات و حیات در سیارارت دیگر، تاثیر گذاشته باشد.س
استون هاوکینگ همه فضا و جهان هستی را تهی از حیات می دانست و سیاره زمین را تنها مکانی در نظر می گرفت که دارای موجودات هوشمند می باشد. بدیهی است وی برای اعتقاد خود کوچکترین سندی ارائه نمی داد. با این وصف این اعتقاد را می توان تنها یک اظهار نظر ساده تلقی نمود.س

نظر استاد الهی در مورد حیات در فضا
در جهانبینی استاد الهی که آن را دانشگاه سیرکمال نامید، بعد مادی و نیمه مادی جهان هستی، آزمایشگاهی تلقی می شود برای تجسد یافتن روح  به منظور کسب تجربه های لازم در مسیر کسب کمال . از اینرو همه این پهنه بی انتها که از بیشمار سیاره تشکیل شده است نیز دارای حیات است. یقینن درک چنین حقیقتی مستلزم باور به مبدایی می باشد که همه این جهان هستی را مهندسی نموده است. س
از یک دید و منظری خاص می توان نقطه نظر استفن هاوکینگ را مورد تایید قرار داد. او معتقد بود همه چیز بوسیله علم قابل تشریح است.  شاید تنها ایرادی که بر این اظهار نظر وی وارد باشد این است که وی می پنداشت هم اکنون علم قادر به انجام این مهم می باشد. در هر حال، از آنجا که هیچ پدیده ای از علم پایه ای و ابتدایی که بوسیله مبدا خلقت طراحی شده است خارج نیست، می توان با این نظر هاوکینگ که علم را باعث و سبب تشکیل جهان هستی می دانست هم عقیده بود، اما مشکل آنجاست که آنچه وی ماوراء طبیعت و متافیزیک می پنداشت نیز بخشی از همان علم و قوانین اساسی خلقت است که نه تنها برای هاوکینگ بلکه برای اکثریت مطلق نوع انسان ناشناخته بوده و هست. س

استاد الهی گذشته از تحقیقات در بعد مادی که در حوزه ادیان و عرفان برخاسته از این ادیان به انجام رساند، در امر تحقیق در ابعاد خارج از سیاره زمین نیز پژوهشگری برجسته بود. برای این منظور جدا شدن از بدن فیزیکی تحت شراطی خاص یکی از روشهای رایج بوده است با این تفاوت که قدرت مانور ارواح خاص، قابل قیاس با ارواحی که با تکنیکهایی ویژه به این امر مبادرت می ورزند نمی باشد.س
مقدمتن باید در نظر داشت که امر جدا شدن از بدن مادی و حرکت در فضا با بعد کوانتمی ، یعنی روح، از موارد کاملن شناخته شده است. این امر در گزارشات زیادی به تایید برخی منابع ذی صلاح قابل اعتماد نیز رسیده است. س
همانطور که گفته شد، کشفیات استاد از جمله در مورد ارتباط با سیارات دیگر اغلب با ترک جسم مادی و جدا شدن موقتی از آن به وقوع می پیوسته است . وی در یکی از گفتارهای خود در این مورد می گوید:س

س" دیشب جایی کار داشتم، خودم از کالبدم جدا شدم . کالبدم را در داخل حوضی از آب گذاشتم و رفتم. وقتی برگشتم دیدم ........."س

در بحثهایی که در محافل آکادمیک در مورد امکان وجود موجودات هوشمند در سیارات دیگر در جریان است، برخی این امکان را مردود می شمارند و برخی دیگر بر اساس شواهدی که در این مورد موجود است، این امر را بدیهی می دانند. س

استاد الهی در این مورد چنین می گوید:س
س" در کرات دیگر زندگی هست. در گردشهایی که مرا به کرات دیگر بردند چیزهای بسیار جالب و عجیب دیدم. خیلی از آنها از ما جلوتر هستند.....آنها 
عمومن بالاتر هستند ولی درجه ترقی شان زیادتر از بشر نیست. ....." س

وی در جایی دیگر می گوید:س

س" کره ای هست که آدمهایش هیئت آدم کره زمین را دارند، منتها شفاف هستند، بطوریکه مثل بلور از یک طرف ، طرف دیگر دیده
 می شود. اختیار رشد موهایشان هم با خودشان است. مرد و زن هیچ تفاوتی ندارند مگر در مورد ریش و سبیل. شیئی مانند چراغ ، وسط سینه شان است که
 به هر کجا که بخواهند می توانند با سرعت بالاتر از نور بروند و در هنگام پرواز تا شعاع چند متری اطرافشان، هیچ چیز حتی گلوله قابل نفوذ نیست. ..... به زمین هم
 ممکن است بیایند، ولی به علت سرعت زیاد دیده نمی شوند. هرچه حسن اخلاق در بشر است، آنها دارند. از لحاظ علم ، عامی ترینشان بر دانشمندان کره ما و نوابغش احاطه دارد. "س
کره دیگری هست که جنس زن ندارند و مردها می توانند زن بسازند. یعنی ساختن زن در خلقتشان است. ......." س

ادامه دارد.....س


لغات به انگلیسی
 (Unidentified flying object ) UFO
[2] Stephen Hawking

اختصاصی اندیشه آنلاین
به قلم فرامرز تابش
   pdhj nv tqh_ rslj h,g_ d,t,:کد آرشیو
منابع: به بخش منابع و مستندات رجوع شود


در یوتوب                                                                               
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س

حیات در فضا- قسمت آخر

در مورد آنکه آیا خارج از سیاره زمین حیات وجود دارد یا خیر، در همه زمینه های علمی، فلسفی و دینی، بحثهای بسیار زیادی در جریان بوده و هست. در شماره پیشین ا فصلنامه ، در قسمت اول این مقاله، نظریه یوفو[1] و همینطور عقیده استفن هاوکینگ[2] را مورد بررسی سطحی و اجمالی قرار دادیم و پس از آن به نظر استاد الهی در این زمینه پرداختیم . س

همانطور که در شماره پیش ارائه شد، در جهانبینی استاد الهی که آن را دانشگاه سیرکمال نامید، بعد مادی و نیمه مادی جهان هستی، آزمایشگاهی تلقی می شود برای تجسد یافتن روح، به منظور کسب تجربه های لازم در مسیر کسب کمال . از اینرو همه این پهنه بی انتها که از بیشمار سیاره تشکیل شده است نیز دارای حیات است. یقینن درک چنین حقیقتی مستلزم باور به مبدایی می باشد که همه این جهان هستی را مهندسی نموده است. س

در این جهانبینی، همه آنچه در همه پهنه هستی که درک وسعت آن بسیار فراتر از ذهن بشر است، رخ می دهد خارج از علم نیست. باید در نظر داشت که طبق بخشی از تعلیمات استاد الهی ، در کائنات دیگر قوانین فیزیک با آنچه ما با آن آشنا هستیم متفاوت است. در همین سیاره ما ، یعنی زمین، قوانین آینه، ناقض قوانین فیزیک می باشد ولی چون ما با آن خو گرفته ایم این تناقض، بخشی از فیزیک ما شده است. برای درک مطلب کافی است روبروی یک آینه باستید و دست راست خود را بلند کنید ، در این حال خواهید دید که تصویر شما در آینه نیز دقیقن دست راست شما را نشان میدهد که بلند شده است، حال آنکه آن تصویر به اندازه ۱۸۰ درجه چرخیده است. بدیهی است با قوانین فیزیکی ما ، دست راست شخص در طرف راست قرار دارد ولی دست راست شما در آینه در طرف چپ قرار دارد و این ناقض قانون تطابق اشیاء بر حسب زاویه چرخش می باشد. س

عده ای از دانشمندان پیرو نظریه تاخیون دکتر زمرفیلد و یارانش، مقتقدند این امکان وجود دارد که در برخی جهانها، تاخیونها فعال باشند، در اینصورت سیر وقایع در جهتی معکوس به وقوع می پیوندد. این بدان مفهوم است که زمان نه از حال به آینده بلکه از آینده به حال در حرکت است. س
در هر حال بر طبق تعالیم استاد الهی ، جهان هستی با هر نوع فیزیکی که برای آن متصور باشیم ، یک پهنه ایجاد شده می باشد که دارای دو بعد مادی و نیمه مادی است. بعد مادی آن، سیارات و بعد نیمه مادی آنها، برزخ آن سیارات می باشد. ضمنن طبق این آموزشها، برزخ هر سیاره در داخل اتمسفر(جو) همان سیاره قرار دارد. س
یک عقل سالم و پوینده و منطقی هرگز نمی پذیرد که بیشمار سیاره و ستاره، بی دلیل از یک هیچ بزرگ بوجود آمده باشند و با چنین نظم حیرت آوری بکار خود ادامه دهند. همه آن افرادی که با وجود یک ناظم ازلی که مبدا این خلقت است مخالف می باشند و وجود او را انکار می کنند، در واقع با خدایی مخالف می باشند که پرچمداران موخرتر ادیان و مذاهب به توصیف او مبادرت ورزیده اند. این تعاریف چنان سخیف، کم ارزش و نادرست بوده است که نه تنها توصیف کننده خدا نبوده است بلکه از او یک موجود خودخواه ساخته که اگر دائم از او تعریف و تمجید نکنی ترا به جهنم سرنگون خواهد ساخت!!. خدایی که چنان جبار و کینه جوست که با کمترین اشتباه، مار غاشیه و عقرب جرار را برایت مهیا ساخته تا روزی صدها بار ترا از پای درآورد!! س
درست به همین دلیل است که استاد الهی به ما شناخت خدایی را توصیه می کند که عرفای واصل حقیقی، چون حافظ، مولانا، سعدی ، نظامی و دیگران او را توصیف نموده اند. این قسمت در مقاله دیگری با نام «تفسیر سه اصل(اصول عقاید استاد الهی)» در بخش «سیرکمال» هم اکنون در دسترس می باشد. مطالعه آن را به علاقمندان توصیه می کنیم. س
با این اوصاف، اگر قانع شده باشیم که ایجاد این پهنه بیکران و نامحدود هستی، اتفاقی نیست و منطقی محکم برای ایجاد آن وجود دارد، می توان به عنوان یک دلیل قابل قبول، وجود بیشمارموجودات هوشمندی را در بوته امکان نهاد که ضمن آنکه ممکن است از نظر ساختار بدن فیزیکی و هماهنگی با برودتها و گرماهای غیر قابل تحمل برای نوع انسان، با ما متفاوت باشند ، در یک چیز با نوع انسان مشترک دانست و آن ، دلیل موجودیت در این جهانهای مادی و نیمه مادی است. این دلیل آنستکه همه این موجودات با تماس با دنیای مادی که شروع سیرکمال است باید مراحل میانی بسیاری را با تجربه کردن زندگی های مادی و در برخورد با تناقضات، طی نموده به مرحله انتهایی یعنی کسب کمال روحی خود دست یابند. بدین شکل دلیل ایجاد این جهان هستی و موجودات آن ترسیم می شود و ما را از سردرگمی خارج می سازد.س

در قسمت اول این مقاله به برخی از مشاهدات استاد الهی از ابعاد فضاهای خارج از منظومه شمسی پرداختیم. در این مقاله به برخی از گزارشات وی در مورد موجودات هوشمند سیارات دیگر ، از جمله سیاره زهره (ونوس) می پردازیم .س

ونوس ، زهره یا ناهید، سیاره ای است که مابین زمین و عطارد (تیر یا مرکور) قرار دارد. این سیاره که در نزدیکترین بخش از مدار خود، در فاصله ۴۰ تا ۴۲ میلیون کیلومتری زمین قرار دارد با سیاره ما شباهتهای بسیاری دارد از جمله آنکه قطر آن فقط ۶۵۰ کیلومتر از زمین کوچکتر است، دارای اتمسفر است و از نظر مقدار جرم و نیروی گرانش تقریبن همانند زمین است ولی دارای گردشی بسیار کند به دور خودش می باشد و یک سال آن مطابق ۲۲۵ روز زمینی می باشد که با روزهای زهره مطابقت ندارد. از مشخصه های حیرت آور این سیاره آنکه ۲۴۳ روز گردش آن بدور خودش و ایجاد شبانه روزبطول می انجامد . این بدان مفهوم است که این سیاره چنان کند بدور خودش میچرخد که یک شبانه روز آن طولانی تر است از یک سال آن. فقط همین یک امر می تواند در فیزیک جاری و عملی در آن سیاره تاثیر بسزایی بگذارد و آن را با آنچه ما از فیزیک زمینی می شناسیم متمایز نماید. س

در مورد این سیاره استاد الهی چنین گزارش می دهد: س
س " ...مخلوقات کره زهره با طبقه نسوان (زنان) میانه شان خوبست و با مردها چندان میانه ای ندارند. به همین جهت زنان را اغلب برای گردش، اول بار به آن کره می برند. محیطش بیستر از کرات دیگر به کره ما نزدیک است و می شود زندگی کرد. ولی مریخ خطرناک است و بشر نمی تواند طاقت بیاورد. .... بجز چند کره که مخلوقاتشان همسطح بشر هستند، بقیه همه جلوتر ند. ..." (استاد الهی) س

احتمالن منظور استاد از «گردش در زهره»، گردش در بعد روحی می باشد و این امتیاز به همه افراد بشر تعلق نمی گیرد و باید اشخاص، لیاقت آن را کسب نموده باشند.س 
استاد در مورد یک ستاره ناشناس که از جایی بخصوص امکان پرواز به آن بوده است چنین می گوید: س
س " امروز ستاره جدیدی را نشانم دادند و گفتند ببین آیا در زمین همچون چیزی را تا حالا شناخته اند؟ دیدم نه. گفتند اگر می خواهی چیزهای تماشایی ببینی بیا اینجا. وسیله اش تا یک ساعت دیگر می آید شما را ببرد و اسمش «ایکادو» است. من هم گفتم تا یک ساعت دیگر حوصله ندارم صبر کنم و ترکشان کردم. " (استاد الهی)س
وی در زمینه حیات در سیارات دیگر در گفتاری دیگر چنین اظهار نظر می کند:س
س "......در کروات دیگر شبیه انسان هست اما از لحاظ خلقت و از لحاظ طبیعت غیر از انسان کره خاکی است. " (استاد الهی)س

لغات به انگلیسی
[1] (Unidentified flying object ) UFO
[2] Stephen Hawking

اختصاصی اندیشه آنلاین آلمان
تحقیق و بررسی: فرامرز تابش

منابع: به بخش منابع و مستندات رجوع شود.س
pdhj nv tqh - rslj n,l کد آرشیو در فصلنامه اینترنتی اندیشه آنلاین آلمان: س  


                                                                            در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س


حیات در خورشید

 مقدمه
دانشمندان سیاره ما، متأسفانه طبق عادتی دیرینه، همه امور مربوط به فضا را با فیزیک و یا کلی تر بگوئیم با علمی بررسی میکنند، که تاکنون برای بشر شناخته شده است ، بدون آنکه امکان وجود علمی برتر را بپذیرند. حال آنکه حتی در همین سیاره ما، یعنی زمین، علم در تمام سطوح آن، رفته رفته شکل دیگری به خود میگیرد و دگرگون میشود، و نتیجتن بسیاری از قضایای علمیی که تا به امروز به شکل دیگری تفسیر می شده اند را زیر و رو کرده، نا ممکنها را ممکن می سازد. از آن گذشته باید در نظر داشت که امکان تسلط موجودات متفکر سیارات دیگر، به علمی پیشرفته تر از آنچه ما در دست داریم نیز امری است منطقی و قابل قبول. محیط زیست این موجودات هوشمند در سیارات دیگر، میتواند از نظر خلقتی، برودتها و یا حرارتهای بسیار زیاد و برای بشر غیرقابل تحمل باشد و هیچ دلیلی هم بر عدم امکان این امر وجود ندارد.س
با آزمایشی که بوسیله دانشمندی به نام «مورلی مارتین» انجام شده و در این مقاله ارائه میگردد، امکان وجود حیات در خورشید، حتی به شکلی که ما میشناسیم ، در بوته امکان نهاده شده، قابل قبول می شود.س س

باید بیاد داشت ، به سه دلیل اصلی، این مقاله در این پلتفرم اینترنتی ارائه می شود. اول آنکه همانطور که استاد الهی معتقد است، معلومات و مشخصه های ایجاد حیات در هسته اصلی هر سیاره، از جمله زمین، نهاده شده است. دوم آنکه در مقالات آتی در بخش فضاشناسی که در آینده ایجاد خواهد شد ، و همینطور در سری مقالات «حیات در فضا» که بر اساس تعالیم استاد الهی تهیه شده اند، از نظر علمی، امر وجود حیات، حتی در خورشید ، به اثبات نزدیکتر شود. و در انتها، مهمترین دلیل آنکه ، بطور علمی، ایجاد موجودات از طریق هولوگرافی عملن نشان داده شود. زیرا این امر به ما یاری خواهد داد تا در بخش « علوم تلفیقی استاد الهی»، در توضیح ایجاد پدیده ای که آن را «الکتروپوزیترون» نام داده ایم، پروسه «تکثیر هولوگرافیک» که ایجاد انواع کامل کوچکتر از یک مدل اصلی و بزرگتر می باشد را برای دنبال کنندگان آن سری مقالات، قابل فهم تر نماییم. زیرا این همان کاری است که مورلی مارتین عملن انجام داد و موفق به ایجاد موجودات هولوگرافیکی شد که دارای همه مشخصه های مدل اصلی، برای مثال، یک خرچنگ بوده اند ، اما در ابعاد ذره بینی.س 


آزمایشی حیرت انگیز، کشفی بهت آور تر از آن
سال ۱۹۳۸ یکی از زیست شناسان بزرگ انگلیس به نام «مورلی مارتین» در حومه لندن جان سپرد. مارتین کسی بود که طی چند سال اقامت خود در شهر کوچک " آندوود" به بزرگترین کشف علمی قرن اخیر نائل شد و پس از کشف قانون جاذبه عمومی توسط نیوتن و کشف رادیوم به وسیله مادام کوری، هیچ اکتشاف علمی (تا آن زمان) به اندازه کشف جدید او اهمیت و ارزش نداشته است.س
مارتین بر اثر یک سلسله مطالعات به این نتیجه رسید که زندگی جانوران و گیاهان پس از نابودی جسمشان به شکل محدودتر و مخفی تر‌ی ادامه پیدا میکند و اضافه کرد ما می توانیم نمونه این زندگی را در میان سنگهائی که موسوم به سنگهای "آزوئیک" است بیابیم. باید دانست که این سنگها از لحاظ زمین شناسی متعلق به چندین میلیون سال پیش هستند و از جمله صخره های دوران اول زمین شناسی به شمار می آیند. مارتین گفت، در میان این گونه سنگها آثار پراکنده ای از مهره داران و ماهیان باقی مانده که وجود یک گونه عضو مشخصی را نشان نمیدهد اما این آثار دنباله حیات این حیوانات است.س 
زیست شناس بزرگ انگلیسی اعتقادش بر این بود که اگر قطعه کوچکی از سنگهای چندین میلیون سال قبل را برداریم و در کوره های الکتریکی در حرارتهای بالا بسوزانیم و سپس با ترتیبات خاصی بازهم آنها را حرارت دهیم و اشعه ایکس از آن بگذرانیم، پس از طی مراحلی، ماده ای در اختیار ما قرار می گیرد که چنانچه آن را با میکروسکوپ تماشا کنیم، می بینیم هزاران ماهی یا خرچنگ بسیار کوچک ذره بینی در میان این ماده به جنب و جوش مشغولند.  به زبان دیگر درست به خلاف آنچه می دانیم، موجودات کامل و زنده ای "بر اثر حرارت زیاد" از میان قطعه سنگی که متعلق به میلیونها سال قبل است بیرون می آیند و این موجودات از هر لحاظ سالم و سرحال می باشند.س

این امر،  ادعای حیرت آور و بزرگی بود، اما مارتین با آزمایشهایی که در این زمینه به عمل آورد، این ادعای بزرگ را ثابت کرد. مارتین کار خود را از سال ۱۹۲۷ در یک آزمایشگاه کوچک ولی مناسب شروع کرد . او این آزمایشگاه و وسائل آن را با پول مختصری که از فروش مدارک علمی خویش فراهم کرده بود ساخت و تا پایان عمر در گوشه آن، به کار تفحص و تحقیق روی موجودات عجیب سنگهای قدیمی " آزوئیک" پرداخت، در حالی که هیچ کس در آن سالها به او و آزمایشهایش توجهی نکرد. مارتین پس از آنکه مدتها در این آزمایشگاه مشغول کار بود، به حقیقت بزرگی دست یافت که درک آن ناگهان سراپای وجودش را به لرزه آورد، اما از آنجا که می ترسید ماحصل اکتشاف بزرگش را از او بدزدند، از آنچه یافته بود با کسی سخن نگفت. .... س

آنچه مسلم است و از مدارک آزمایشکاهی او برمی آید، این دانشمند به وجود نوعی "پروتوپلاسم" (چیزی مانند سفیده تخم مرغ) مقدماتی و یا اولیه اعتقاد یافته بود که این "پروتوپلاسم" حد فاصل بین ماده زنده و مواد جامد به شماره میرفته است و فرمول آن هنوز به دست ما نرسیده . توضیح این نکته مهم لازم است که دانشمندان درباره پیدایش حیات روی زمین تا آنجا رسیده اند که بعد از آنکه سیاره ما از حالت گازی به درآمد و سرد شد و دریاها و اقیانوسها‌ی پهناور، قسمت اعظم سطح آن را فراگرفتند، به مرحله ای رسید که موجودات زنده " تک سلولی" بسیار ابتدائی در دریاها و اقیانوسها پدید آمدند و از تکامل و پیشرفت همین موجودات ابتدائی بود که بالاخره گیاهان و حیوانات مختلف به وجود آمدند و در ادامه این تکامل بود که طبیعت بعدن حضور میلیونها نوع گیاه و حیوان گوناگون را بر پهنه گیتی اعلام داشت. زیست شناسان و دیگر دانشمندان، در باره چگونگی «پروتوپلاسم»، یا به زبان دیگر، ماده زنده اولیه که باید آن را "مادر زندگی" روی کره خاک بنامیم، هنوز تحقیق میکنند و تاکنون نتوانسته اند نمونه های از آن را در آزمایشگاههای امروزی بسازند. اگر چنین امری محقق شود، بی شک به راز حیات پی برده اند و این عظیم ترین و بهت انگیز ترین حادثه علمی بشریت خواهد بود. اما مورلی مارتین به طوری که از قرائن برمی آید پی به راز سر به مهر برده بود و فرمول این ماده زندگی بخش را که می توان به جرأت اظهار داشت یکی از چند راز بزرگ و ناشناخته عالم هستی است دریافته بود.س

مارتین هنگامی که در آزمایشگاهش به تحقیق و تجربه مشغول بود، بعضی اوقات آن هم جسته و گریخته، نامه هایی در زمینه دستاوردهای خود به یکی از دوستان دانشمندش می نوشت. نام این دوست« موریس ژنه» بود و ما اگر امروز اطلاع مختصری درباره اکتشاف تکان دهنده او در دست داریم از طریق مطالعه همین نامه هاست. برحسب تعدادی از این نامه ها، مارتین در آغاز، کار خود را این طور شروع  کرد: او ابتدا یک قطعه سنگ آزوئیک را برداشت و آن را در کوره ای که بین دو تا سه هزار درجه فارنهایت حرارت داشت، قرارداد.  قبلن گفتیم که سنگهای "آزوئیک" از همان نمونه سنگهای اولیه کره زمین بودند که پس از سرد شدن تدریجی این سیاره، روی سطح آن پدید آمده بودند. بنابراین، این گونه سنگها با حرارتهای بالا از هر لحاظ آشنائی داشتند و به عبارت دیگر، خود، از مواد گداخته و سوزانی بودند که سابقن گوی آتشین زمین را تشکیل میدادند. وقتی مارتین آن قطعه سنگ را حرارت داد و از کوره بیرون کشید، دید به صورت کفی که روی فلزات مذاب ظاهر میشود درآمده است . مارتین این کف را برداشت و درون یک " اتوکلاو" سوزان ۲۲۰درجه ای نهاد. کف به تدریج بر اثر حرارت مجدد، آب شد و حجم آن کوچکتر شد تا آنکه سرانجام به شکل جسم عجیبی که او آن را، شکل مقدماتی "پروتوپلاسم" نام نهاد، درآمد و به همین وضع باقی ماند.س

این جسم اخیر خواص حیرت آوری داشت . برای نمونه می توانست درخشندگی و یا شفافیت و جلای فلزات ذی قیمت از جمله طلا را بزداید و بکلی نابود کند. از آن مهمتر، جسم باقی مانده، این خاصیت را داشت که ممکن بود تحت شرایطی به شکل ذرات بلور(کریستال)ا درآید.  دانشمند و محقق ما پس از آنکه به این موضوع پی برد، بلورهایی را که از آن جسم بوجود آمده بود برای مدت چند ماه زیر اشعه مخصوصی که از نام آن خبر نداریم قرار داد و مشاهده کرد، مایع شفافی از خارج به داخل ذرات بلور جریان پیدا میکند.س

لازم به یادآوریست که او این تجربیات را بعدن در مدت بسیار کوتاه تری انجام داد. تا اینجا برآیند کار بسیار عجیب بود. سنگی در حرارتهای بالا مبدل به تودهای کف شده بود و بعد با حرارت دادن مجدد، این کف به شکل پروتوپلاسم اولیه یا مقدماتی درآمده بود و بر اثر پرتوهای مجهولی این پروتوپلاسم تبدیل به ذرات بلوری شکل گردیده بود و حالا مارتین قصد داشت این ذرات بلور را بازهم تحت تأثیر اشعه دیگری قرار دهد و همین کار را هم کرد. وی آنها را مدتی زیر اشعه ایکس و پرتوهای نیرومند ماورای بنفش نهاد و عاقبت مشاهده کرد که پدیده دیوانه کننده ای برابر چشمانش ظاهر شد. بلورهای کوچک به طور مورب از هم جدا شدند و چیزی را به وجود آوردند که یک موجود زنده به شمار می آمد، با تمام اعضائی که معمولن باید داشته باشد.س
مارتین بلافاصله از این موجودات جاندار بسیار کوچک با دوربین حساسی که در دسترس داشت، عکسهای زیادی برداشت و سعی کرد این عکسها را در پناه اشعه ایکس بگیرد، زیرا نور چراغهای معمولی برای این موجودات تازه متولد و جاندار و اصولن برای آزمایشهایش، مخاطره انگیز به حساب می آمد. سپس دانشمند کنجکاو و موفق، زیر یک میکروسکوپ بسیار قوی که قطر ذره بین آن قابل توجه بود، به تماشای جانداران زنده بسیار کوچکی  که از آن بلورهای ویژه به وجود آورده بود،  مشغول شد و دید همه ، از جمله حیوانات تک سلولی، آبزی می باشند.س
وی حتی توانست در یک مساحت ناچیز به قدر دو سانتی متر مربع، تعداد پانزده هزار از آنها را شمارش کند. این موجودات جمعن از تغییرشکل چهل ذره بلوری شکل پدید آمده بودند و هنگامی که عکس آنها را تا هزار و دویست مرتبه بزرگ کرد، در نهایت وضوح، این جانوران کوچک قابل بررسی بودند. بعدن دانشمندان دیگر، از روی تحقیقات مارتین، عینن همین تجربیات را تکرار کردند و آنها هم به نتایجی رسیدند، اما آنچه یافتند فقط گروهی تک سلولی آبزی و ابتدائی بود، در صورتی که مارتین در ادامه کار خود به پیشرفتهای درخشانتری نائل آمد.س 

او انواع و اقسام ماهی یا مهره داران دریایی را بوجود آورد که توجه به آنها از هر لحاظ بر حیرت تماشا می افزود. در اینجا یک صفحه از نامه هایی را که مارتین برای دوست خود موریس
ژنه فرستاده است، عینن نقل می کنیم . در ضمن به یاد داشته باشیم که مارتین برای رسیدن به نخستین نتیجه آزمایشهای خود، مدت دو سال وقت صرف کرد، در حالی که بعدن تکرار آزمایشها برایش سهل و آسان شد و کار بجائی رسید که پس از دو شبانه روز به نتیجه هر آزمایشی می رسید. در نامه مورد نظر، تغییر شکل بلورها و تبدیل آنها به حیوانات ذره بینی زنده، این طور آمده است:س
س"چنانچه تماشاگری جریان آزمایش را به وسیله میکروسکوپ زیرنظر بگیرد این طور می بیند که اول، ذرات بلوری شکل در مایع لزجی شبیه به سفیده تخم مرغ ( پروتوپلاسم)گرد هم می آیند و سپس در یک خط مستقیم قرار می گیرند. بطوری که بعدن معلوم میشود این خط مستقیم همان ستون فقرات جانور است. پس از آن دراطراف ستون مهره ها اندامهای اصلی بدن و بدنبال آن، دست و پا و چشم و سر شکل میگیرد و این شکل گرفتن به قدری آهسته و کند و در عین حال جالب است که ممکن است تماشاگر چند روز از وقت خود را برای دیدن آن صرف کند. بهترین لحظات آزمایش وقتی است که پس از مدتی انتظار، برای نمونه یک خرچنگ کوچک به صورت کامل و ابتدائی خود، پاهایش را تکان میدهد و در میدان دید میکروسکوپ شروع به جنب و جوش و تقلا میکند." س
 
مترلینگ، راوی این جریان عجیب چنین ادامه میدهد:س
س"من که اکنون این موضوع را برای شما نقل میکنم، چند عکس میکروسکوپی مربوط به آزمایشهای مارتین در مقابل خود دارم که اگر جزء به جزء آنها را هرکس مورد مطالعه قرار دهد، می تواند کیفیت تجدید ظهور و تحرک عنصر حیاتی را به ترتیب در همه ملاحظه کند. در یکی از این عکسها، تعدادی سلول متراکم دیده میشود که اسکلتی در میان آنها به وجود آمده. در دیگری، شکلی نظیر چشم پیدا شده . در عکس سوم قسمت هایی از مهره های پشت و بالاخره در چهارمین تصویر، تعدادی ماهی بسیار کوچک میکروسکپی دیده میشود. در پنجمین عکس، یک موجود عجیب دریایی چشمگیر است که ستون مهره های پشتش را گروهی سلول فراگرفته است و کمی دورتر از آن، جثه یک ماهی باریک دریایی شبیه به یک سیگار جلب توجه می کند.   به راستی اعجاب آور است. اینها موجودات زنده ای هستند که حرکت می کنند . جابجا میشوند، دست و پایشان باز و بسته میشود و تا موقعی که در پروتوپلاسم، زادگاه خود به سر میبرند سالم هستند و از غذایی که در آن موجود است تغذیه میکنند. اما همین که پروتوپلاسم یا ماده سفیده ای اولیه آنها از بین میرود، رشد آنها هم متوقف میشود و شروع به جنگ و ستیز با یکدیگر میکنند و بالاخره همدیگر را می درند و می خورند ."س

مورلی مارتین، تا آنجا که اطلاع داریم در زمان حیات خود موفق شده بود سِرُم مخصوصی که حاوی مواد غذایی برای این جانوران ذربینی باشد بسازد و در اختیارشان بگذارد، اما همین که به دنیای باقی شتافت فرمول غذای این موجودات هم با او به گور رفت.س
روزی مارتین گروهی از این جانوران کوچک ذره بینی که گفتیم دارای تمام خصوصیات موجودات زنده بودند را مجددن در کوره ای نهاد و یک هزار و دویست درجه فارنهایت به آنها حرارت داد. وی در کمال تعجب مشاهده نمود که این موجودات شروع به جنب و جوش و تقلا نمودند، درست مانند آنکه حرارت زیاد، یکی از عوامل زندگی آنهاست. همه قرائن و آثار نشان میدهد که این موجودات زنده ذره بینی که میتوان آنها را " گرد و غبار حیات" نامید، از میلیونها سال قبل در کمون وجود داشته اند و تنها منتظر آن بوده اند که محیط مناسبی برای خودنمائی به چنگ آورند.  یک قطعه سنگ به چنین صورتی انباشته از زندگی و شور و هیجان است و سراسر عالم همینطور است. همه جا آکنده از زندگیست و جز زندگی چیزی در دنیا نیست.س

..................................................................
منبع:س
به نقل از مجله اندیشه چاپ پانزدهم
مقدمه و تنظیم از فرامرز تابش
با استفاده از:س
کتاب «شگفتیهای عالم ارواح»س
گردآورنده: امیرحسین صدری پور 


در یوتوب                                                                            
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س